این اتاقی که الان مستقر هستم با خونه خواهرم درب مشترک دارد و صداها از دو طرف منتقل می شوند... ساعتی نیست که ناگهان صدای بلند و غضب ناک خواهرم همچون پتک بر سر خواهرزاده ام کوبیده نشود... دقیقا کاری که مادرم با فرزندانش می کرد و اکنون فرزندانش با فرزندان فرزندانش می کنند... و دقیقا واکنشی که تو به خاطر بزرگ شدن در آن محیط گاهی از خودت بروز می دهی... اما من سعی می کنم این تسلسل را قطع کنم...
پ.ن: خیلی دوست دارم سریع تر برگردم تهران...
۱۲ فروردين ۹۸