فرزند آخر

از کودکی تا به الان، ناراحتی ها و افسردگی ها و خشم و عصبانیت پدر و مادرم را دیده ام و اکنون که به جوانی رسیده ام به خاطر فرزند آخر و ششم بودنم باید پیری و درماندگی و اجبارهای آنان را ببینم...

این طور نمی شود پیش رفت... مسئله اصلی زندگی تو که دائم گوشه ای از ذهن و مغز تو را درگیر کرده و بخشی از بار شناختی را مصرف می کند، همچنان پدر و مادر است...

باید این پرونده را یک بار برای همیشه ببندی... این را از اهداف سال 98 خود قرار بده...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
نوشتن واسه من زندگیه... ذهنمو از بی نظمی و آشفتگی و پریشانی خارج میکنه... آرام کننده است برام زمانی که رنج ها به من هجوم میارن... وقتی که سردرگم ام با نوشتن راهم رو بهتر پیدا می کنم... اصراری ندارم تا دیگران نوشته های مرا بخوانند... من می نویسم برای خودم و فقط خودم...
آخرین مطالب
هیاهو
قفل شدم
هزینه ها
گوشی
فخرفروشی تو دوستی داریم مگه؟
تسلسل
فرزند آخر
آب جوش
کروات
پایان سال 97
موضوعات
I (۱)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان