حتی خواب هم emotinally مرا reset نمی کند...
و تکرار آنچه قبلا رخ داد...
دلم مثل موهایم پریشان است...
و از پیشانی ام عرق سرازیر...
در هیاهوی امتحان و پروژه ها...
می خواهم گریه کنم...
چون خودم را دوست ندارم...
گریه کنم به خاطر اشتباهاتم...
و به خاطر همه نداشته هایم...