آن سال بود که بارش بارانی از آسمان آغاز شد. گاه سخت می بارید و گاه نم نمک. دو سال و نیم ادامه داشت. جنگل از نابودی حتمی و زودهنگام رهایی یافته بود. باران خاکستر را از برگ های درختان سالم زدوده بود. معدود درختانی بودند که از باران خوب نوشیدند و از هوای تازه خوب تنفس کردند. تنه هاشان تنومند، شاخه هاشان سخت، برگ هاشان فزون و قامتشان والاتر از سرو. شده بودند نماد آن جنگل. وقتی بر بالای این درختان می روم، از بسیار دور جنگل هایی معدود را می بینم که تمامی درختانشان والاتر از سرو اند. درختان سوخته ندارند. دائم از باران نوشیده اند. افسوس در این جنگل بخش عظیمی سوخته. بخشی هنوز سبز و پربار است.