صبح

حس خوبی دارم... فرجام زمستان است...

چه قدر لطافت سحر و صبح را دوست دارم... انگار نسیم بهاری بوسه بر پیشانی ام می زند و گونه هایم را نوازش می کند...

در شهر ما دیشب آسمان در شوق دیدار و فراق سحر آن قدر گریست و گریست... تا که سحر نزدیک شد... سحری بهاری با ذرات ریز باران که به سان اشک شوق آسمان است...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
نوشتن واسه من زندگیه... ذهنمو از بی نظمی و آشفتگی و پریشانی خارج میکنه... آرام کننده است برام زمانی که رنج ها به من هجوم میارن... وقتی که سردرگم ام با نوشتن راهم رو بهتر پیدا می کنم... اصراری ندارم تا دیگران نوشته های مرا بخوانند... من می نویسم برای خودم و فقط خودم...
آخرین مطالب
هیاهو
قفل شدم
هزینه ها
گوشی
فخرفروشی تو دوستی داریم مگه؟
تسلسل
فرزند آخر
آب جوش
کروات
پایان سال 97
موضوعات
I (۱)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان